|
به نام خالق هنر
شعر رو
با فردوسی شناختم وخیام ، با حافظ و سعدی و..... بهترین کارای تاریخ موسیقی پاپ ما تو استود یوی شخصی خونة جمع و جور و دنج کوروش ساخته شده و می شه ، حالا می خواد طبق معمول ممنوع الکار باشه یا نه ، مجوز داشته باشه یا نه ، مهم اینه که گنجینة موسیقی پاپ ایران زمین تو اتاق کار کوچیک خونة ققنوسه. من که دوسش دارم ، البته به این دوست داشتن افتخار ابدی همکاری با کورش یغمائی رو هم اضافه کنید ( دل همة ترانه سراهای دنیا بسوزه ) استاد یک د نیا ممنون . حالا: می دونید چرا به استاد می گم ققنوس ؟ ققنوس به یه پرندة افسانه ای می گن که یکی می گه هر صد سال، یکی هم می گه هر هزار سال یه بار هیزم جمع می کنه و بالهاشو به هم می زنه و با اون جرقه هائی که از هر بالش می ریزه هیزم ها رو آتیش می زنه تا از خاکستری که بعد از خاموش شد ن آتیش باقی می مونه یه ققنوس قشنگتر و خوش صداتر از پرندة قبلی متولد بشه که مثل اون قبلی یه منقاری با صد تا ، شایدم هزار تا سوراخ داره که از هر کدومش یه نوای خیلی خوشگل به گوش می رسه . حالا حکایت استاد ما هم همینه.. هر آلبوم و هر آهنگ جد یدی که آماده می کنه از قبلی قشنگتره و این در حالیه که آهنگای قد یمیشم لنگه ندارن، از گل یخ و خار وپرندة مهاجر بگیرین تا تفنگ دسته تقره ، می گین نه ؟ ( ملک جمشید ) و گوش بدین. وقتی که رفتین به سه چار هزار سال قبل ، د یگه ( یادم تو را فراموش) فراموشتو ن نمی شه . با خیال راحت جناغ بشکنین و شرط ببند ین .
راستی : با ساز صدایم کن ، با زخمة رویائی عطر گل یخ افشان ، هر بار که می آئی
جز عشق مگو با من ، هر لحظه و هرجائی آرام قدم می زن ، تا نزد دل مائی چون کرده د لم خلوت ، با کورش یغمائی هر بار که د یدی تو ، بشکست دل سازی یاسوخته در آتش ، ققنوس خوش آ وازی
اند وه مخور هرگز ، در غیبت زیبائی آرام تو نجوا کن ، سر کن به هر آ وائی آواز نمی میرد ، با کورش یغمائی ققنوس در افسانه ، محبوس نمی ماند چون کورش یغمائی ، می خواند و می خواند
در آتش ققنوسی ، بر پا شده غوغائی افسانه حقیقت شد ، بر گنبد مینائی ققنوس شده تعبیر ، با کورش یغمائی
|