مقاله ی حاضر توسط
آقاي تيرداد بنكدار در تاريخ 22 شهريور 87 در وبلاگ شخصي ايشان نوشته
شده . با تشكر از وي، مطلب رو عيناً در اينجا نقل مي كنم
یادی
از کورش یغمایی پایه گذار موسیقی راک در ایران
در پی انتشار شایعه ناخوشایند درگذشت "کورش یغمایی" پایه گذار موسیقی
سبک راک (Rock)در ایران، روز گذشته در پایگاهای اینترنتی به پیگیری
صحت و سقم این خبر پرداختم که خوشبختانه تکذیب این شایعه ناگوار را
در سایت پسر ایشان"کاوه یغمایی" دیدم. همچنین در این جستجو بود که
سایت رسمی کورش یغمایی را هم یافتم. به هر روی بر آن شدم که به این
بهانه یادی از استاد پیشکسوت موسیقی راک ایران، بنمایم.
موسیقی راک را در پنج دهه اخیر، به درستی یکی از نشانه های پیدایش شیوه
زیست مدرن در جوامع شهری می دانند و امروزه می توان گفت که به غیر از
پیش گامان غرب اروپایی و آمریکایی، این سبک از موسیقی شاهد گروهها و
نوازندگان پرشمار دیگری از سایر نقاط جهان هم بوده است تا جایی که
بسیاری چون هندیان و یونانیان توانسته اند که آثاری هم سنگ با پایه
گذاران آنگلو ساکسون و ژرمن این سبک ارزنده از موسیقی را تولید کنند.
در ایران نیز به مانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه، به تدریج با
رواج شیوه های زیست مدرن زندگی شهری از دهه ۱۹۶۰ میلادی (۱۳۴۰ خورشیدی)
این سبک از موسیقی، رواج یافت. همزمان در همین سالها و پیشتر از آن سبک
"جاز پاپ" (Jazz-Pop) نیز توسط هنرمندانی همچون شادروان ویگن، شادروان
الهه، شادروان عباس مهرپویا، آرتوش، محمد نوری و چند تن دیگر نیز به
شنوندگان ایرانی عرضه گردیده بود. با رواج گسترده موسیقی راک در سطح
جهان از دهه ۱۹۶۰ میلادی ـ که بسیار متاثر از موفقیت جهانی گروه
بیتلز (The Beatles) بود- در بسیاری از کشورهای غربی و شرقی، نوازندگان
و گروههای حرفه ای، نیمه حرفه ای و همچنین آماتور سبک راک هم مشغول به
کار شدند که ایران هم یکی از این کشورها بود. در دهه ۱۹۶۰ گروههای راک
نیمه حرفه ای ایرانی در برخی هتلها و کلوبهای شبانه، به
فعالیت پرداختند که کورش یغمایی نیز خود در همین سالها یکی از این
گروهها را در "دانشگاه ملی ایران" ـ که به تحصیل رشته جامعه شناسی در
آنجا مشغول بودـ تاسیس نمود. اما اغلب این گروهها به اجرای آهنگهای
گروههای مشهور انگلیسی و آمریکایی می پرداختند و آثاری تولیدی از خود
بر جای نگذاشتند. از اواخر دهه ۱۳۴۰ دو گروه نیمه حرفه ای راک ایرانی
"زنگوله ها" و "بلک کتس" آثاری را روانه بازار کردند. اما علاوه بر این
که این آثار به لحاظ ساخت به سبک پاپ نزدیکتر بودند، هیچ یک از این
گروهها نتوانستند که فعالیت ماندگاری را دنبال کنند. اما در اوایل دهه
۱۳۵۰ خورشیدی "کورش یغمایی" بود که توانست به گونه ای پیگیر آثاری را
که به لحاظ ساخت موسیقیایی، متعلق به سبک راک بودند، تولید نماید. کورش
یغمایی در سالهای دهه ۱۳۵۰ یک تنه پرچمدار سبک پیشرو و بالنده راک در
ایران بود که در همان سالها (دهه ۱۹۷۰ میلادی) آثاری ماندگار از آن در
سطح جهانی توسط گروههایی چون پینک فلوید(Pink Floyd)، الوی(Eloy)،
جین(Jane)، بلک سبت(Black Sabbath)، لد زپلین(Led Zeppelin)، دیپ
پارپل(Deep Purple)، جفرسن ایرپلین(Jefferson Airplane) و ... تولید و
عرضه می گردید.
به این ترتیب بود که با وجود کورش یغمایی در ایران در دهه ای که اوج
موسیقی راک بود، این سبک از موسیقی تولید می شد و این در حالی بود که
هنوز در هیچ یک از کشورهای آسیای غربی( به غیر از ترکیه که دارای
گروههای متعدد و حرفه ای راک بود)، این سبک از موسیقی تولید نمی گردید.
کورش یغمایی در این سالها از معدود خوانندگانی بود که علاوه بر آواز و
نوازندگی گیتار، آهنگ سازی و تنظیم آثارش را نیز خود بر عهده داشت. وی
در این دوران شماری از خوش ساخت ترین ترانه ها را با اجرایی به روز و
هنرمندانه روانه بازار کرد که جملگی برخلاف بسیای از ترانه های دهه ۵۰،
مبتنی بر ساختهای موسیقیایی تکراری و ملال آور با شعرهای سیاه نمای
آنچنانی نبود. ارزش کار یغمایی در آنجا دو چندان می شد که نه در "کوچه
بن بست" گیر می افتاد و نه برای "گنجشگک اشی مشی" مویه می کرد. "ابرای
زمستون" یغمایی "پر از نعمت بارون" بودند و نه "ابرسیاهی که خون چکه می
کند".
سیطره شعر بر موسیقی یغمایی نیز آنچنان نبود که بدون آن هیچ باشد.
برعکس در آثار نامبرده همواره موسیقی بود که حضورش بر شعر غلبه داشت.
(از این لحاظ در پاپ ایرانی آن روزگار یعنی دهه ۵۰، شادروان مهرپویا،
سیمین غانم، فرامرز اصلانی و امیر آرام نیز همانند کورش یغمایی بودند
که اولی و آخری خود و دومی فریبرز لاچینی و سومی آرمیک آهنگسازی
آثارشان را برعهده داشتند.) یغمایی در همین سالها بسیاری از ترانه های
فولکلور ایرانی ( چشم سیاه، شیرین جون، لیلا، ریحان و هوار هوار) را به
سبک راک اجرا نمود که کاری نوین و منحصر به فرد بود. این در کنار
بسیاری از ترانه های ماندگاری بود که کورش یغمایی در این سالها تولید و
اجرا نمود.ترانه هایی چون گل یخ، پاییز، شهرچشات، سراب تو، ساقه خشک،
حجم خالی، خار، عاشقانه، انتظار، در انتها و... در زمانی هم که متاثر
از ذوق زدگی دسته جمعی یکی از "خلق بت شکن" می خواند و "مشتی ماشاالله
را شیاد می خواند"، و آن یکی خود را عمری "زیر سایه نشسته" می نامید و
دیگری "شهیدان شهر" را می دید "که با فانوس خون جار می زنن" و آن دیگری
از برادرش می خواست "که اگر پیرهنش رنگ لاله ها شد گریه نکند"، کورش
یغمایی می خواند:
خاکم به سر
ز غصه
به سر خاک اگر کنم
خاک وطن که رفت
چه خاکی چه خاکی به سر کنم؟
افسوس کلاه نیست وطن
که گر از سرم برداشتند
فکر کلاهی دگر کنم
پس از انقلاب کورش یغمایی تا سالها از فعالیت بازماند ولی در این سالها
همواره از آموزش متدیک گیتار به جوانان وطن بازنماند و توانست که
هنرمندان حرفه ای و نیمه حرفه ای پرشماری را پرورش دهد که فرزند
هنرمندش "کاوه یغمایی" یکی از آنهاست. پس از چند سال نیز که یغمایی
اجازه فعالیت دوباره یافت، تا مدتها از اجرای سبک راک که خود در
ایران پایه گذارش بود، بازماند تا آنکه در سال ۱۳۷۶ توانست آلبوم "ماه
و پلنگ" را روانه بازار موسیقی کند که مبتنی بر تکنینکهای نوازندگی سبک
راک بود. اما سالهایی که وی از فعالیت منع شده بود سالهایی بود ( و
هست) که استعدادهای پرشمار موسیقی راک ایرانی از عرضه آثار خود به
مخاطبان به سبب تنگ نظریها و کوته بینیهای عده ای باز می ماند و این
سبک مهم موسیقی مدرن در ایران - که به همت "استاد کورش یغمایی" در
زمینه موسیقی راک کشور پیشگامی بود- پس از انقلاب اسلامی از رشد و
بالندگی خود باز ماند و نتوانست جایگاهی فراخور را در میان مخاطبان و
نیز راک جهانی به دست آورد. هرچند که آثار ارزشمندی در این سالها توسط
خوانندگان و گروههای راک زیر زمینی و نیمه زیر زمینی نظیر اوهام، میرا،
محسن نامجو، آور، کاوه یغمایی، آوای مردمی، فرشید اعرابی، باراد،
کیوسک، آرش میتویی، سفیر عرش، رضا یزدانی و...تولید و ارائه گردیده
است. اما شوربختانه به علت فقدان فضای تبلیغاتی و مالی مناسب برای راک
ایرانی که هم ناشی از ممیزیهای تنگ نظرانه وزارت ارشاد اسلامی و هم
تنزل سطح سلیقه موسیقیایی مردم در این سالها
(که ناشی از به تبعید رفتن و در نتیجه سیر قهقرایی موسیقی پاپ
ایرانی برای بیش از دو دهه بود) تاکنون راک ایرانی نتوانسته که از
موقعیت مستحکمی در بازار موسیقی ایرانی برخوردار شود و این می تواند که
در آینده ای نه چندان دور دست کم این سبک را در ایران برای مدتی طولانی
به محاق تعطیل گرفتار کند.
به هر روی بی تردید نقش پیشکسوت "کورش
یغمایی" در پیدایش و پیشروی راک ایرانی همواره بسیار حائز اهمیت بوده و
هست. هنوز هم اگر کسی خواننده ایرانی مورد علاقه مرا جویا شود، بی درنگ
به او پاسخ خواهم داد:
کورش یغمایی
|